هنر مامان سمیرا
خیلی دوست داشتم برای نفسم یه لباس یا بهتر بگم یادگاری بدوزم. از اونجایی که خدا به من هنرخیاطی را نداده تصمیم گرفتم یه تونیک برات ببافم.با کمک همکار خوبم خانم پیوندی این تونیک سرگرفته شد و از اونجایی که ناشی بودم چند دفعه خراب کردم و پس کردم بالا خره قلقش دستم آمد.حدود 3 هفته توش بودم البته دلیلش این بود که خانم خانما دوست نداشتی من ببافم و می آمدی اذیتم کنی. من مجبور بودم فقط شبا ببافم. از اول هم نیت کرده بودم که این لباس رااگه خدا بخوادسر مراسم چهلم امام حسین که مامان نذری داره تنت کنم که دقیقا همون شب آماده شد البته به لطف خانم پیوندی. اینم از هنر مامان سم...
نویسنده :
مامان سمیرا
16:04